تا کی زتن درد فراقم جان بگیرد | | امشب دعا کن عمر من پایان بگیرد |
گیرم وضو از اشک و رویت را ببوسم | | آنسان که زهرا بوسه از قرآن بگیرد |
با من بگو کی دیده یک طفل سه ساله | | رأس پدر را بر روی دامان بگیرد |
با من بگو کی دیده یک مرغ بهشتی | | چون جغد جا در گوشه ی ویران بگیرد |
با من بگو کی دیده طفلی در خرابه | | اشک پدر را با لب عطشان بگیرد |
با من بگو کی دیده اشک میزبانی | | خاکستر و خون از رخ مهمان بگیرد |
با من بگو ای جان بابا، با چه جرمی | | دشمن هزاران بار از من جان بگیرد |
با من بگو کی دیده با رسم تصدق | | ریحانه ی زهرا ز مردم نان بگیرد |
با من بگو ای جان بابا با چه جرمی | | دشمن هزاران بار از من جان بگیرد |
دست ار نداری با دوچشم خود دعا کن | | زخم دل من از اجل درمان بگیرد |
میثم سزد در ماتمم آنسان بگریی | | کز سیل اشکت چرخ را طوفان بگیرد |