جان آمده رفته هیجان آمده رفته

از ویکی تراث
جان آمده رفته هیجان آمده رفتهاز محمدمهدی سیاردر قالب غزلبا وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولنموضوع: ماه رمضان
جان آمده رفته هیجان آمده رفتهنام تو گمانم به زبان آمده رفته
احیا نگرفتم تو بگو چند فرشتهصف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟
پلکی زده‌ام خواب مرا آمده بردهپلکی زده‌ام نامه‌رسان آمده رفته
امسال نبرده‌ست مرا روزه، فقط گاهبر لب عطشی مرثیه‌خوان آمده رفته
من در به در او به جهان آمده بودمگفتند کجایی؟! به جهان آمده رفته
ترسم که به جایی نرسم این رمضان همبسیار به عمرم رمضان آمده رفته