خال لب (امام خمینی)

از ویکی تراث

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم از
امام خمینی



در قالب غزل

با وزن فاعلات فعلات فعل
این شعر به زبان های ترکی، اردو و هندی ترجمه منظوم شده است.


من به خال لبت، ای دوست گرفتار شدمچشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدمهمچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار، فکنده است به جانم شرریکه به جان آمدم و، شهرهٔ بازار شدم
در میخانه گشایید به رویم، شب و روزکه من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامهٔ زهد و ریا کندم و، بر تن کردمخرقهٔ پیر خراباتی و، هشیار شدم
واعظ شهر، که از پند خود آزارم داداز دم رِند می‌آلوده، مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنممن که با دست بت میکده بیدار شدم

شرح و تفسیر

خال

در این شعر، «خال» به معنای «نقطه وحدت» است؛ «لب» کلام معشوق را گویند؛ مراد از «چشم بیمار»، عنایات پروردگار متعال و «بیمار شدم»، یعنی به وجد آمدن بعد از مشاهدات می باشد.

فارغ از خود شدم

در این شعر «فارغ از خود شدم»، یعنی خود را فراموش کردن که این از صفات صاحب قلب سلیم است. «کوس اناالحق بزدم»، «اناالحق» در ادبیات فارسی یک ضرب المثل است و در اینجا کنایه از استقامت ورزیدن در برابر ملامتهای مردم میباشد.

سرودها در پاسخ به این غزل

سید علی خامنه رهبر انقلاب اسلامی ایران در پاسخ به این غزل سروده ای دارند که با مصراع "تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی/تو طبیب همه‌ای از چه تو بیمار شدی" آغاز میشود.

همچنین ببینید