گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است

از ویکی تراث

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است از
فیض کاشانی



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن

موضوع: امام مهدی(ع)
[۱]
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان استگفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویتگفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانیگفتا که در ره ما غم نیز شادمان است
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانمگفت آن که سوخت او را کی ناله یا فغان است
گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستیگفتم نفس همین است گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ماگفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که داردگفتا نگاه دارش غمخانهٔ تو جان است