نمایش مبدأ برای از بام و در کعبه به گردون رسد آواز

{{{سرصفحه
 | مطلع=از بام و در کعبه به گردون رسد آواز
 | نام شعر=
 | شاعر = غلامرضا سازگار
 | مصحح = 
 | بخشی از دیوان =
 | بخشی از مجموعه اشعار = نخل میثم
 |قالب =
 |وزن = 
 |موضوع = 
 | قبلی =
 | بعدی = افتاده ز نو شور دگر در سر هستی
 | سال خورشیدی = 
 | سال میلادی =
 | سال قمری = 
 | یادداشت =
}}
{{شعر}}
{{ب|از بام و در کعبه به گردون رسد آواز|کامشب در رحمت به سماوات شده باز }}
{{ب|بت های حرم در حرم افتاده به سجده|ارواح رسل راست هزاران پر پرواز }}
{{ب|کعبه زده بر عرش خدا کوس تفاخر |مکه شده زیبا دل افروز و سرافراز }}
{{ب|جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت |امشب به سماوات کند خاک زمین ناز}} 
{{ب|از ریگ روان گشته روان چشمه ی توحید |یا کوه و چمن باز چو من نغمه کند ساز}} 
{{ب|دشت و در و بحر و برو، جن و بشر و حور |در مدح محمد همه گشتند هم آواز }}
{{ب|هر ذره ی کوچک شده یک مهر جهان تاب |هر قطره ی ناچیز چو دریا کند اعجاز }}
{{ب|جبرئیل سر شاخه ی طوبی چو قناری |در وصف محمد لب خود باز کند باز }}
{{ب|جبرئیل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگوید؟ |جایی که خداوند به قرآن کند آغاز }}
{{ب|خوبان دو عالم همه حیران محمد |یک حرف ز مدحش شده ما کان محمد }}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب|این است که برتر بود از وهم کمالش |جز ذات الهی همه مبهوت جلالش }}
{{ب|رضوان شده دلداده ی مقداد و ابوذر |فردوس بود سائل درگاه بلالش }}
{{ب|والله قسم نیست عجب گر لب دشمن |چون دوست ز هم بشکفد از خلق و خصالش}} 
{{ب|هرگز به نمازی نخورد مهر قبولی |هرگز، صلوات ار نفرستند به آلش }}
{{ب|بی رهبریش خواهد اگر اوج بگیرد |حتی ملک العرش بسوزد پر و بالش }}
{{ب|یوسف ببرد حسن خود از یادگر او را |یک منظره در خاطره افتد ز خیالش}} 
{{ب|این است همان مهر درخشنده که تا حشر |یک لحظه به دامن نرسد گرد زوالش }}
{{ب|گل سبز شود از جگر شعله ی آتش |در وادی دوزخ فتد ار عکس جمالش }}
{{ب|چون ذات خدای ازلی لیس کمثله |باید که بخوانیم فراتر زمثالش }}
{{ب|ایجاد بود قبضه ای از خاک محمد |افلاک بود بسته به لولاک محمد}} 
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب|ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت |دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت }}
{{ب|هم بام فلک پایگه قدر و جلالت |هم چشم ملک خاک قدم های سپاهت }}
{{ب|عیسی به شمیم نفست روح گرفته |دل بسته دو صد یوسف صدیق به چاهت}} 
{{ب|دل های خدایی همه چون گوی به چوگان |ارواح مکرم همه درمانده ی جاهت }}
{{ب|از عرش خداوند الی فرش، به هر آن |هستند همه عالم خلقت به پناهت }}
{{ب|دائم صلوات از طرف خالق و خلقت |بر روی سفید تو و بر خال سیاهت }}
{{ب|زیباتر و بالاتری از آنکه به بیتی |تشبیه به خورشید کنم یا که به ماهت }}
{{ب|سوگند به چشمت که رسولان الهی |هستند به محشر همه مشتاق نگاهت }}
{{ب|زیبد که کند ناز به گلخانه ی جنت |خاری که شود سبز در اطراف گیاهت }}
{{ب|این نیست مقام تو که آدم به تو نازد |عالم به تو خلاق دو عالم به تو نازد}} 
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب|صد شکر که عمری ز تو گفتیم و شنیدیم |هر سو نگریدیم گل روی تو دیدیم }}
{{ب|هرجا که نشستیم به بام تو نشستیم |هر سو که پریدیم به بام تو پریدیم }}
{{ب|عطر تو پراکنده شد از هر نفس ما |هر گه به سر زلف سخن شانه کشیدیم}} 
{{ب|ز آن روز که گشتیم ز مادر متولد |از ماذنه ها روز و شب اسم تو شنیدیم }}
{{ب|مرگی که به پای تو بود زندگی ماست |ماییم که در موج عزا عید سعیدیم }}
{{ب|تا بودن ما نام محمد به لب ماست |روزی که نبودیم به احمد گرویدیم }}
{{ب|آب و گل ما را که سرشتند ز آغاز |آغوش گشودیم وصالش طلبیدیم }}
{{ب|ز آن باده که در سوره ی زیبای محمد |اوصاف ورا گفته خداوند چشیدیم}} 
{{ب|آن باده که از ساغر فیض ازلی بود |سرچشمه ی آن کوثر و ساقیش علی بود}} 
{{ب|روزی که عدم بود و عدم بود و عدم بود |نه ارض و سما بود نه لوح و نه قلم بود }}
{{ب|تسبیح خدا در نفس پاک محمد |لب های علی هم سخن ذات قدم بود }}
{{ب|روزی که گل آدم خاکی بسرشتند |آدم به تولای علی صاحب دم بود }}
{{ب|از خاک قدم های علی کعبه بنا شد |او را نتوان گفت که نوزاد حرم بود}} 
{{ب|روزی که کرم بود دُری در صدف غیب |والله علی قبله ی ارباب کرم بود }}
{{ب|بر قلب علی علم خدا از دل احمد |چون سیل خروشنده روان در دل یم بود}} 
{{ب|در بین رسولان که به عالم علم استند |نام نبی و نام علی هر دو علم بود }}
{{ب|در جوف نبی دید نبی حمد خداوند |با نعت وی و مدح علی ذکر صنم بود }}
{{ب|بالله تجلای نبی مطلع الانوار |والله تولای علی فوق نعم بود }}
{{ب|خلقت چو خدا خالق بخشنده ندارد |خالق چو نبی و چو علی بنده ندارد }}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب|از خالق دادار بپرسید علی کیست |از احمد مختار بپرسید علی کیست }}
{{ب|جز شخص علی شخص علی را نشناسد |از حیدر حرار بپرسید علی کیست }}
{{ب|شمشیر به دشمن دهد و شیر به قاتل |از قاتل خونخوار بپرسید علی کیست }}
{{ب|با دار بلا انس بگیرید و در آن حال |از میثم تمار بپرسید علی کیست }}
{{ب|در غزوه ی بدر و احد و خیبر و احزاب |از تیغ شرربار بپرسید علی کیست}} 
{{ب|از نخله ی خرما و در و دشت و بیابان |از چاه و شب تار بپرسید علی کیست}} 
{{ب|از حجر و سعید ابن جبیر و ز ابوذر |از مالک و عمار بپرسید علی کیست }}
{{ب|جز فاطمه کس محرم اسرار علی نیست |از محرم اسرار بپرسید علی کیست }}
{{ب|بگرفت به کف جان و سر و جای نبی خفت |از آن همه ایثار بپرسید علی کیست}} 
{{ب|میثم چه در اوصاف علی گوید و خواند |جز حق نتواند نتواند نتواند}}
{{پایان شعر}}