در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←معرفی) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== معرفی == | == معرفی == | ||
{{ | {{همچنین ببینید|وصال شیرازی}} | ||
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به [[«وصال»]] و معروف به «میرزا کوچک» سروده است.این شعر مرثیه در قالب [[ترکیب بند]] راجع به ماجرای شهادت [[امام حسن(ع)]] است. [[وزن]] این [[شعر]] «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» او از راه کتابت [[قرآن]] امرار معاش میکرد. وصال از علاقهمندان به مطالعه بود و کثرت مطالعه سبب شد تا در اواخر عمر نابینا شود. ماجرای سرودن این شعر هم [[توسل]] به [[رسول الله(ص)]] است جهت شفای چشمانش که به امر پیامبر خدا و [[حضرت زهرا(س)]] سروده است.از او [[دیوان]] شعری به یادگار مانده است. همچنین «صبح وصال» را به سبک [[گلستان]] نوشته شده است، مثنوی «بزم وصال» و تکمیل [[مثنوی]] «فرهاد و شیرین» [[وحشی بافقی]] از آثار او است. | در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به [[«وصال»]] و معروف به «میرزا کوچک» سروده است.این شعر مرثیه در قالب [[ترکیب بند]] راجع به ماجرای شهادت [[امام حسن(ع)]] است. [[وزن]] این [[شعر]] «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» او از راه کتابت [[قرآن]] امرار معاش میکرد. وصال از علاقهمندان به مطالعه بود و کثرت مطالعه سبب شد تا در اواخر عمر نابینا شود. ماجرای سرودن این شعر هم [[توسل]] به [[رسول الله(ص)]] است جهت شفای چشمانش که به امر پیامبر خدا و [[حضرت زهرا(س)]] سروده است.از او [[دیوان]] شعری به یادگار مانده است. همچنین «صبح وصال» را به سبک [[گلستان]] نوشته شده است، مثنوی «بزم وصال» و تکمیل [[مثنوی]] «فرهاد و شیرین» [[وحشی بافقی]] از آثار او است. | ||
نسخهٔ ۱۰ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۱۸
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد |
موضوع | امام حسن(ع) |
تعداد ابیات | ۱۷بیت |
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کردبندی از ترکیب بند شعری از میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است.
معرفی
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص به «وصال» و معروف به «میرزا کوچک» سروده است.این شعر مرثیه در قالب ترکیب بند راجع به ماجرای شهادت امام حسن(ع) است. وزن این شعر «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» او از راه کتابت قرآن امرار معاش میکرد. وصال از علاقهمندان به مطالعه بود و کثرت مطالعه سبب شد تا در اواخر عمر نابینا شود. ماجرای سرودن این شعر هم توسل به رسول الله(ص) است جهت شفای چشمانش که به امر پیامبر خدا و حضرت زهرا(س) سروده است.از او دیوان شعری به یادگار مانده است. همچنین «صبح وصال» را به سبک گلستان نوشته شده است، مثنوی «بزم وصال» و تکمیل مثنوی «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی از آثار او است.
متن شعر
شرط محبت است بهجز غم نداشتن | آرام جان و خاطر خرم نداشتن | |
از غیر دوست روی نمودن به سوی دوست | الا خدای در همه عالم نداشتن | |
گر سر به یک اشارۀ ابرو طلب کند | سر دادن و در ابروی خود خم نداشتن | |
معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددش | عاشق بهجز سرشک دمادم نداشتن | |
گر کام تلخ و لخت جگر خواهد از کسی | در کاسه جای شهد بهجز سم نداشتن | |
زانسان که خورد سودۀ الماس مجتبی | درهم نکرد روی خود، اهلاً و مرحبا | |
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد | آن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد | |
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت | خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد | |
نبود عجب که خون جگر ریخت در قدح | عمریش روزگار همین در پیاله کرد | |
نتوان نوشت قصۀ درد دلش تمام | ورنه توان ز غصه هزاران رساله کرد | |
آه از دل مدینه به هفت آسمان گذشت | آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت | |
از چیست یا رسول که بر خوان ابتلا | گردون تو را و آل تو را میزند صلا | |
ای عرش گوشواره مگر گم نمودهای | زیرا که گه به یثربی و گه به کربلا | |
طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر است | گو کائنات جمله بگریند برملا | |
ذکر مصیبت شهدا چند میکنی | آتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا | |
بس کن دمی ز تعزیه، مدح نبی سرای | چون اصل این طریقه بکا باشد و ولا | |
مدح نبی سرای که بیمدحت رسول | خدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول |