در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ جعبه اطلاعات شعر
{{جعبه اطلاعات شعر
  | عنوان       = در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
  | عنوان =  
| عرض        =  
  | تصویر =  
  | تصویر       =  
  | توضیح تصویر =  
  | عرض تصویر   =
  | نام شعر = دشت لاله
| زیرنویس    =  
  | نام شاعر = وصال شیرازی
  | نام شعر     = در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
  | قالب = ترکیب بند
| نام‌های دیگر = دشت لاله
  | وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | شاعر       = میرزامحمدشفیع شیرازی
  | موضوع = امام حسن(ع)
  | قالب       =  
  | مناسبت = هقتم صفر
  | سبک        =  
  | زمان سرایش =  
  | موضوع       = امام حسن(ع)
  | زبان = فارسی
  | مناسبت     =
| زبان        =  
  | زمان سرایش =  
  | مکان        =
| انگیزه سرایش=  
  | تعداد ابیات = ۱۷بیت
  | تعداد ابیات = ۱۷بیت
| کاربرد      =
  | منبع =  
| خواننده    =
| آهنگساز    =
| صوت        =
| ترجمه      =
  | منبع       =
|آثار وابسته  =
|مرتبط        =  
}}
}}
{{همچنین ببینید|وصال شیرازی}}
'''در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد'''بندی از ترکیب بند شعری از [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است.
'''در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد'''بندی از ترکیب بند شعری از [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است.


== معرفی ==
== معرفی ==
{{همچنین ببینید|وصال شیرازی}}
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به [[«وصال»]] و معروف به «میرزا کوچک» سروده است.این شعر مرثیه در قالب [[ترکیب بند]] راجع به ماجرای شهادت [[امام حسن(ع)]] است. [[وزن]] این [[شعر]] مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن او از راه کتابت [[قرآن]] امرار معاش می‌کرد. وصال از علاقه‌مندان به مطالعه بود و کثرت مطالعه سبب شد تا در اواخر عمر نابینا شود. ماجرای سرودن این شعر هم [[توسل]] به [[رسول الله(ص)]] است جهت شفای چشمانش که به امر پیامبر خدا و [[حضرت زهرا(س)]] سروده است.از او [[دیوان]] شعری به یادگار مانده است. همچنین «صبح وصال» را به سبک [[گلستان]] نوشته شده است، مثنوی «بزم وصال» و تکمیل [[مثنوی]] «فرهاد و شیرین» [[وحشی بافقی]] از آثار او است.
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به [[«وصال»]] و معروف به «میرزا کوچک» سروده است.این شعر مرثیه در قالب [[ترکیب بند]] راجع به ماجرای شهادت [[امام حسن(ع)]] است. [[وزن]] این [[شعر]] «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» او از راه کتابت [[قرآن]] امرار معاش می‌کرد. وصال از علاقه‌مندان به مطالعه بود و کثرت مطالعه سبب شد تا در اواخر عمر نابینا شود. ماجرای سرودن این شعر هم [[توسل]] به [[رسول الله(ص)]] است جهت شفای چشمانش که به امر پیامبر خدا و [[حضرت زهرا(س)]] سروده است.از او [[دیوان]] شعری به یادگار مانده است. همچنین «صبح وصال» را به سبک [[گلستان]] نوشته شده است، مثنوی «بزم وصال» و تکمیل [[مثنوی]] «فرهاد و شیرین» [[وحشی بافقی]] از آثار او است.


== متن شعر ==
== متن شعر ==

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۹

در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
اطلاعات شعر
نام شعردشت لاله
نام شاعروصال شیرازی
قالبترکیب بند
وزنمفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
موضوعامام حسن(ع)
مناسبتهقتم صفر
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۷بیت


در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کردبندی از ترکیب بند شعری از میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است.

معرفی

در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص به «وصال» و معروف به «میرزا کوچک» سروده است.این شعر مرثیه در قالب ترکیب بند راجع به ماجرای شهادت امام حسن(ع) است. وزن این شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن او از راه کتابت قرآن امرار معاش می‌کرد. وصال از علاقه‌مندان به مطالعه بود و کثرت مطالعه سبب شد تا در اواخر عمر نابینا شود. ماجرای سرودن این شعر هم توسل به رسول الله(ص) است جهت شفای چشمانش که به امر پیامبر خدا و حضرت زهرا(س) سروده است.از او دیوان شعری به یادگار مانده است. همچنین «صبح وصال» را به سبک گلستان نوشته شده است، مثنوی «بزم وصال» و تکمیل مثنوی «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی از آثار او است.

متن شعر

شرط محبت است به‌جز غم نداشتنآرام جان و خاطر خرم نداشتن
از غیر دوست روی نمودن به سوی دوستالا خدای در همه عالم نداشتن
گر سر به یک اشارۀ ابرو طلب کندسر دادن و در ابروی خود خم نداشتن
معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددشعاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن
گر کام تلخ و لخت جگر خواهد از کسیدر کاسه جای شهد به‌جز سم نداشتن
زان‌سان که خورد سودۀ الماس مجتبیدرهم نکرد روی خود، اهلاً و مرحبا
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کردآن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریختخود را تهی ز خون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر ریخت در قدحعمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصۀ درد دلش تمامورنه توان ز غصه هزاران رساله کرد
آه از دل مدینه به هفت آسمان گذشتآن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
از چیست یا رسول که بر خوان ابتلاگردون تو را و آل تو را می‌زند صلا
ای عرش گوشواره مگر گم نموده‌ایزیرا که گه به یثربی و گه به کربلا
طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر استگو کائنات جمله بگریند برملا
ذکر مصیبت شهدا چند می‌کنیآتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا
بس کن دمی ز تعزیه، مدح نبی سرایچون اصل این طریقه بکا باشد و ولا
مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسولخدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول


توضیح واژگان

پانویس

منابع