چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
}}
}}


{{همچنین ببینید|وفایی شوشتری}}
 
'''چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی''' را [[وفایی شوشتری]] درباره [[امیرالمومنین(ع)]] و سروده است.
'''چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی''' را '''[[وفایی شوشتری]]''' درباره '''[[امیرالمومنین(ع)]]''' سروده است.


==معرفی==
==معرفی==
«چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی» اثر شعری از وفایی شوشتری است. این غزل شعری در گونه مدح امام علی(ع) در دوازده بیت سروده شده است.
{{همچنین ببینید|وفایی شوشتری}}
وفایی شوشتری شعر «چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی» را در مدح امیرالمومنین(ع) سروده است. این قصیده در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن است.
«'''چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی'''» اثر شعری از وفایی شوشتری است. این '''غزل''' شعری در گونه '''مدح''' امام علی(ع) در '''دوازده بیت''' سروده شده است. این '''قصیده''' در وزن '''فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن''' است.


==متن شعر==
==متن شعر==
خط ۴۲: خط ۴۲:


==منابع==
==منابع==
[[رده:شاعران ایران]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران آیینی]]
[[رده:شعر آیینی]]
[[رده:شعر فارسی]]
[[رده:اشعار قصیده]]
[[رده:اشعار درباره امیرالمومنین(ع)]]

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۲

چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی
اطلاعات شعر
نام شعرتو مراد من
نام شاعروفایی شوشتری
قالبغزل
وزنفاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
موضوعامیرالمومنین(ع)
مناسبتمدح
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۲بیت



چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی را وفایی شوشتری درباره امیرالمومنین(ع) سروده است.

معرفی

«چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی» اثر شعری از وفایی شوشتری است. این غزل شعری در گونه مدح امام علی(ع) در دوازده بیت سروده شده است. این قصیده در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن است.

متن شعر

چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی ؟که به کیمیای نظر مگر ، مس قلب تیره طلا کنی
یمن از عقیق تو آیتی ، چمن از رخ تو رقابتیشکر از لب تو حکایتی ، اگرش چو غنچه تو وا کنی
به شکنج طرّه‌ ی عنبرین، که به مِهر چهر تو شد قرینشب و روز تیره‌ ی این حزین، تو بدل به نور و ضیا کنی
بنما ز غنچه تبسّمی ، بنما ز غنچه تکلّمیبه تبسّمی و تکلّمی ، همه دردها تو دوا کنی
تو مراد من ، تو نجات من ، به حیات من ، به ممات منچه زیان کنی ؟ چه ضرر بری ؟ چو برآوری ،چو عطا کنی
تو شه سریر ولایتی ، تو مَه منیر هدایتیچه شود گهی به عنایتی ، نظری به سوی گدا کنی ؟
ز غمم چرا نکنی رها ، و اگر کنی ” فَمَتی ، مَتی “که ز بطن حوت ، بسی رها ، تو چو یونس بن متی کنی
تو شهی شهان همه چاکرت ، تو مَهی مهان همه بر درتکه شوند قنبرِ قنبرت ، تو قبول اگر ز وفا کنی
تو به شهر علم نبی دری ، تو ز انبیا همه بهتریتو غضنفری و تو صفدری ، چو میان معرکه جا کنی
تو چه صادری ؟ تو چه مصدری ؟ تو چه جلوه‌ یی ؟ تو چه مظهری ؟که هم اوّلی و هم آخری ، همه جا تو کار خدا کنی؟!
تو تمیز مؤمن و کافری ، تو قسیمِ جنّت و آذریکه سعید را تو جزا دهی ، که عبید را تو جزا کنی
به خدا ” وفاییِ ” با خطا ، همه خوف او بوَد از بداکه مباد دست رجای او، ز عطای خود تو رها کنی

پانویس

منابع