ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =گل می‌کند لبخند تو مهمان که می‌آید | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =حسین عباس‌پور | قالب =غزل | وزن =مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن | موضوع =امام حسن(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{جعبه اطلاعات شعر
  | عنوان =گل می‌کند لبخند تو مهمان که می‌آید
  | عنوان =ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده
  | تصویر =  
  | تصویر =  
  | توضیح تصویر =  
  | توضیح تصویر =  
  | نام شعر =
  | نام شعر =
  | نام شاعر =حسین عباس‌پور
  | نام شاعر =محمد حسین غروی اصفهانی
  | قالب =غزل
  | قالب =غزل
  | وزن =مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
  | وزن =مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
خط ۱۱: خط ۱۱:
  | زمان سرایش = معاصر
  | زمان سرایش = معاصر
  | زبان = فارسی
  | زبان = فارسی
  | تعداد ابیات =۵بیت
  | تعداد ابیات =۱۵بیت
  | منبع =  
  | منبع =  
}}
}}


'''ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده''' را شاعر عالم [[حسین عباس‌پور]] درباره امام حسن(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در پنج بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن می‌باشد.
'''ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده''' را شاعر عالم [[محمد حسین غروی اصفهانی]] درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در پانزده بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن می‌باشد.


==متن شعر==
==متن شعر==
خط ۴۰: خط ۴۰:


==منابع==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسن(ع)]]
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۳

ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده
اطلاعات شعر
نام شاعرمحمد حسین غروی اصفهانی
قالبغزل
وزنمستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
موضوعامام حسن(ع)
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۵بیت


ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده را شاعر عالم محمد حسین غروی اصفهانی درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در پانزده بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن می‌باشد.

متن شعر

ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیدهچون حال زار خواهر چشم فلک ندیده
بی محمل و عماری بی آشنا و یاریسر گرد هر دیاری خاتون داغدیده
خورشید برج عصمت شد در حجاب ظلمتپشت سپهر حشمت از بار غم خمیده
دردانه بانوی دهر بی پرده شهرۀ شهردوران چه کرده از قهر با ناز پروریده
ای لالۀ دل ما ای شمع محفل مابر نی مقابل ما سر بر فلک کشیده
بنگر بحال اطفال در دست خصم پامالچون مرغ بی پر و بال کز آشیان پریده
یکدسته دلشکسته بندش بدست بستهیک حلقه زار و خسته خارش بپا خلیده
گردون شود نگون سر دیوانه عقل رهبرلیلی اسیر و اکبر در خاک و خون تپیده
دست سکینه بر دل پای رباب در گلافتاده در مقابل اصغر گلو دریده
بر بسته دست تقدیر بیمار را بزنجیرعنقاء قاف و نخجیر هرگز کسی شنیده
آهش زند زبانه روزانه و شبانهاز ساغر زمانه زهر الم چشیده
رفتم بکام دشمن در بزم عام دشمنداد از کلام دشمن خون از دلم چکیده
کردند مجلس آرا ناموس کبریا راصاحبدلان خدا را دل از کفم رمیده
گر مو بمو بمویم آرام دل نجویماز آنچه شد نگویم با آن سر بریده
زان لعل عیسوی دم حاشا اگر زنم دمکز جان و دل دمادم ختم رسل مکیده

پانویس

منابع