ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده

از ویکی تراث

ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده از
محمد حسین غروی اصفهانی



در قالب غزل

با وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن

موضوع: امام حسن(ع)


ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیدهچون حال زار خواهر چشم فلک ندیده
بی محمل و عماری بی آشنا و یاریسر گرد هر دیاری خاتون داغدیده
خورشید برج عصمت شد در حجاب ظلمتپشت سپهر حشمت از بار غم خمیده
دردانه بانوی دهر بی پرده شهرۀ شهردوران چه کرده از قهر با ناز پروریده
ای لالۀ دل ما ای شمع محفل مابر نی مقابل ما سر بر فلک کشیده
بنگر بحال اطفال در دست خصم پامالچون مرغ بی پر و بال کز آشیان پریده
یکدسته دلشکسته بندش بدست بستهیک حلقه زار و خسته خارش بپا خلیده
گردون شود نگون سر دیوانه عقل رهبرلیلی اسیر و اکبر در خاک و خون تپیده
دست سکینه بر دل پای رباب در گلافتاده در مقابل اصغر گلو دریده
بر بسته دست تقدیر بیمار را بزنجیرعنقاء قاف و نخجیر هرگز کسی شنیده
آهش زند زبانه روزانه و شبانهاز ساغر زمانه زهر الم چشیده
رفتم بکام دشمن در بزم عام دشمنداد از کلام دشمن خون از دلم چکیده
کردند مجلس آرا ناموس کبریا راصاحبدلان خدا را دل از کفم رمیده
گر مو بمو بمویم آرام دل نجویماز آنچه شد نگویم با آن سر بریده
زان لعل عیسوی دم حاشا اگر زنم دمکز جان و دل دمادم ختم رسل مکیده