رده:شعرها با موضوع امام حسین(ع)
صفحهها در ردهٔ «شعرها با موضوع امام حسین(ع)»
۳۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۳۵۰ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)آ
- آفرینش ز غبار قدم توست حسین
- آن تیرهشب که جمع پریشان، روان شدند
- آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست
- آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
- آن عاشق بزرگ چو پا در رکاب کرد
- آن کشته که بردند به یغما کفنش را
- آن کشته که دین زنده به نام باشد
- آن کشتهای که نیست جزایی برای او
- آن که نوشید می از جام بلا کیست حسین
- آن گوشوار عرش که گردون جوهری
- آنان که آفریده شد از نور پاکشان
- آنان که در طریق وفایش قدم زدند
- آنسو نگران نگاه پیغمبر بود
- آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
- آنکه در خطّه خون جان به ره جانان داد
- آه بی کسان
- آواز حزین باد پیغمبر کیست؟
ا
- از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
- از بس که خورد بر بدنش نیزه وخدنگ
- از تنور خولی امشب میرود تا چرخ نور
- از روى حسین تا نقاب افکندند
- از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد
- از فرط غم برای من تنگ حوصله
- اسباب نجات کائنات است حسین
- افتاد شامگه به کنار افق نگون
- الحق نماز آن به در بینیاز کرد
- السلام ای زینت دوش حبیب
- السلام ای ساکن محنت سرای کربلا
- الهی اکبر از تو اصغر از تو
- امروز چون توان به مدارا گریستن
- امشب شب وصالست روز فراق فرداست
- امیر قافله دشت کربلاست حسین
- اندر جهان عیان شده غوغای رستخیز
- اندر سریر ناز تو خوش آرمیدهای
- او میدوید و من میدویدم
- اى وجه ذوالجلال چه والا نشستهاى
- اگر بر آستان خوانی مرا خاک درت گردم
- اگرچه باغ پر از لالۀ تو پرپر شد
- اگرچه داد به راه خدای خود سر را
- ای آفتاب مشرق اقبال اهلبیت
- ای آن که کفت ز خون خضاب است
- ای ابن سعد از تو مرا این گمان نبود
- ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد
- ای امیر ملک شأن و شوکت و عزم و شهامت
- ای اهلبیت چون سوی یثرب گذر کنید
- ای بال و پر و پهنه و پرواز حسین
- ای بهترین بهانه برای گریستن
- ای جان باب از چه نگیری به بر مرا
- ای خاک بر سری که ندارد هوای تو
- ای خسته از جماعت غرق ریا حسین
- ای خفته خوش به بستر خون دیده باز کن
- ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
- ای در غمت همین نه دو عالم گریسته
- ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
- ای دل فکار باش که ایّام ماتم است
- ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور
- ای سر دور از بدن روزی تو سامان داشتی
- ای سرزمین کربلا ای کوی جانانم
- ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
- ای شهیدی که جدا سر ز قفا شد ز تنت
- ای صبح کز جگر دم سردی کشیدهای
- ای غریبی که لبتشنه بریدند سرت
- ای قوم در این عزا بگریید
- ای موج صفا روانۀ ساحل تو
- ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو
- ای کاش غیر غصه تو غم نداشتیم
- ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم
- ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
- ای که در پیکر خونین شریعت جانی
- ای که میدانی غمت با سینه خواهر چه کرد
- ای کوفیان چه شد سخن بیعت حسین
- ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی
- ای یاد تو در عالم آتش زده بر جان ها
- ای یافته تاج نسب از صاحب معراج
- ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده
- این آسمان صدق و درو اختر صفاست
- این اشک رهایت از دل خاک کند
- این اشکها به پای شما آتشم زدند
- این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
- این دست ما و دامنت ای دست کردگار
- این نقد دل نثار شهیدان کربلا
- این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری
- این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
- ایّام درهم است از این ماجرا هنوز
ب
- با اشک تو رودها درآمیختهاند
- با ذکر حسین بن علی غوغا شد
- با زخمهای تازه گل انداخت پیکرش
- با زمزمۀ سرود یارب رفتند
- با کعبه وداع آخرین بود و حسین
- با یک تبسم به قناریها زبان دادی
- بار بگشایید
- بارد! چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟
- باز این عزای کیست که خلق دو عالمش
- باز این فغان و غلغله اندر زمان چیست؟
- باز این چه شورش است که در خلق عالم است
- باز خونابهی دل میرود از چشم ترم
- بر حسین بن علی یا با حسین بن علی
- بر زخمهای پیکرت ار اشک مرهم است
- بر سر کوی تو جسمی ناتوان آوردهام
- بر نیزه تکیه داده تنها تر از همیشه
- بر نیزۀ شقاوت این فتنهزادها
- بر گلشن دین رسید چون موسم دى
- بشکستهدلی شکسته میخواند نماز
- بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
- بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد
- بنام هر که رسد نسبتی ز نام حسین
- به این شوری که در سر دارم از سودای پنهانش
- به بوی پیرهنی
- به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست
- به حلق تشنه آن رشک غنچۀ سیراب
- به داغدشت بلا دید تا بدنها را
- به دشت کرببلا خیمه زد چو شاه حجاز
- به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنش
- به شاه تشنه دیار بلا چو منزل شد
- به يوم الترويه محمل ببستند
- بهشت نکهتی از تربت معطر اوست
- بوده ست پذیرای غمت آغوشم
- بوستان لاله رویان حجیز
- بوی بهشت میوزد از کربلای تو
- بیا به بزم حسینی و بشنو از عشّاق
- بیا که جرعه ده بادۀ الست اینجاست
- بینش اهل حقیقت چو حقیقت بین است
ت
- تا ابد جلوه گه حق و حقیقت سر تست
- تا تو شدی کشته ما، بیسر و سامان شدیم
- تا مصحف جمال تو گردیده منظرم
- تا چند از این داغ لبالب باشیم
- تا چند زنی ظالم چوب این لب عطشان را
- تا گردش زمانه و لیل و نهار هست
- تا گلو گریه کند بغض فراهم شده است
- ترسم دمی که پرسش این ماجرا شود
- تشنه وصل
- تمـام ملـک خـداونـد غـرق مـاتـم توست
- تنی که داد به آغوش جا رسول امینش
- تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
- تو قرآن خواندی و او همزمان زد
- تو کیستی که گرفتی به هر دلی وطنی
- تو کیستی؟ شده غلتان به خاک و خون بدنی
- تویی که نام تو در صدر سربلندان است
- تکیه بر نی کرد و سنگی بر جبین او زدند
- تیغ از تو طراوت جوانی میخواست
ج
خ
- خاک خون آغشته لب تشنگان کربلاست
- خاک را منزلتی در همه ایجاد نبود
- خراب جرعهای از تشنگی سبوی من است
- خرم دلی که منبع انهار کوثر است
- خنجر شمر به خون شه خوبان تشنه
- خوب است روضه روضۀ ارباب بهتر است
- خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
- خورشید دست بر سر و دستار میزند
- خورشید گرم دلبری از روی نیزهها
- خوش آن دلی که گذر سوی کربلا بکند
- خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
د
- دارم شرر به سینه چو نی از نوای تو
- در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
- در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود
- در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم
- در حیرتم به محشر از این ماجرای او
- در ره عشق عجب شهرت و نامی دارم
- در میان آید به هر جا گفتوگوی کربلا
- در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
- در وحدت حق مظهر ذات است حسین
- در وسعت شب سپیدهای آه کشید
- در کام تو چون زهر شود آب حیات
- دریای عطش لبان پر گوهر تو
- دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم
- دست اندر لام لا خواهم زدن
- دستی که به حنجر تو خنجر بگذاشت
- دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
- دل نیست اینکه دارم گنجینه غم توست
- دل واله نهضت حسین است
- دم آخر
- دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
ر
- رأس حسین تا که به نی در ظهور شد
- راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
- رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
- رمز قرآن از حسین آموختیم
- رندان تشنه لب
- روز عاشورا همه اهل حلب
- روز قیامتست صباح عشور تو
- روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت
- روزی که اهلبیت رسالت به شام شد
- روزی که حسین عشق را معنا کرد
- روزی که شد به نیزه سر آن فلک جناب
- روزیست اینکه حادثه کوس بلازدهست
- روضه رضوان
- روی نیازم کجاست (انصاریان)
- رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
ز
- ز آن روز که بر خاک فتاد، آن قد و قامت
- ز هر طرف مه رخسارهات به جلوهگری است
- زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست
- زنده ی جاوید کیست کشته ی شمشیر دوست
- زهی به خاک درت مانده چشم تر، تشنه
- زیب آغوش نبی نوک سنان جای تو نیست
- زینب به زمین دید چو صد پاره تنی چند
- زینب رسید بر سر جسم شهید عشق
- زینب که على با جلوات دگرىست
- زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست
س
ش
- شادی هر دو جهان بیتو مرا جز غم نیست
- شاه دین چون جانب میدان شتافت
- شاهنشه دین حسین آن وجه الله
- شاهی که بود ساقی کوثر پدر او
- شاهی که جان سپرد و به سر افسرش نبود
- شاهی که جبرئیل بُدی خادم درش
- شب است و دشت هیاهوی مبهمی دارد
- شمیم جان فزای کوی بابم
- شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
- شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش
- شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
- شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
ع
ق
ل
م
- ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
- مادر بیا به حال حسینت نظاره کن
- ماه محرم است و شد دجله روان ز چشم ما
- محرّم آمد و شد موسم عزای حسین
- محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
- محشر دیگر
- مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
- مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست
- من از کودکی عاشقت بوده ام
- من به غمهای تو محتاجتر از لبخندم
- من حال پس از سقوط را میفهمم
- من حسینی مذهبم ای یار من
- من دختری یتیمه و محنت کشیدهام
- من در بر کشتی نجات آمدهام
- من یک کبوترم که تویی شهپرم حسین
- منظر دلهای ماست کرببلای حسین
- منظومهٔ دهر نامرتب شده بود
- مهر تو را به عالم امکان نمیدهم
- موکب شاه فلک فر در زمین نینوا
- میزان حسن و عشق چو با هم قرین فتاد
- میآید از سمت غربت اسبی که تنهای تنهاست
ن
ه
- هاله ای بر چهره از نور خدا دارد حسین
- هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
- هر دل که به ذوق سرمدی خواهد بود
- هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
- هر زمان دل یاد از شهزاده اکبر میکند
- هر سال ماجرای تو و سوگواری ات
- هر چند قدش خمیده امّا برپاست
- هر چند که چشمهی حیات است حسین
- هر گل که بر دمید ز هامون کربلا
- هزار حنجره فریاد در گلویش بود
- هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین
- هنوز داشت نفس میکشید دیر نبود
- هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
- هوای مشهد سلطان کربلا دارم