ای خاک بر سری که ندارد هوای تو

از ویکی تراث

ای خاک بر سری که ندارد هوای تو از
روشن اردستانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
ای خاک بر سری که ندارد هوای توسنگ است آن دلی که نسوزد، برای تو
جان کرده از برای تو، بیگانگان فدااز گریه‌ کی دریغ کند، آشنای تو؟
در ماتم تو، یثرب و بطحا گریستهپوشیده است، کعبه سیه در عزای تو
گشتند از غم تو سیه‌پوش، حوریانمقصوره‌هایشان، همه ماتم‌سرای تو
کردی وفا به وعده‌ی خود با خدای خودای جان عالمی به فدای وفای تو
گشتی قتیل ظلم و شدی کشته‌ی ستمبا قاتلان تو چه کند تا خدای تو؟
از خویشتن گذشتی و جُستی رضای اوروز جزا خدای تو، جوید رضای تو
این درد دوستان تو را بس که داد چرخدر پای تخت زاده‌ی مرجانه، جای تو
گردون به پیش زاده‌ی سفیانِ بد‌نهادبر طشت زر نهاد، سر عرش‌سای تو
طشت طلا کجا و سر مهر افسرت؟چوب جفا کجا و لب جان‌فزای تو؟
داد از یزید کافر و بیداد او! که دادبنیاد دین و خانه‌ی اسلام را به باد