عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست

    از ویکی تراث

    عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست از
    مهدی باقر



    در قالب غزل

    با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

    موضوع: امام حسین(ع)
    عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیستسرخوش آن کس که در این ره سر و سامانش نیست
    عشق تو راز بزرگی‌ست که درکش سخت استدرد من درد و بلایی‌ست که درمانش نیست
    آن‌که قربان ره صدق و صفا می‌باشدآدمی نیست در این دهر که قربانش نیست
    دعوتت بانگ اذانی‌ست که می‌خواندمانکربلای تو نمازی‌ست که پایانش نیست
    نیزه و تیغ و سنان ماند و سواران رفتندهیچ، در دشت، به‌جز زخم شهیدانش نیست