عهد و پیمان نه چنین بود، میان من و تو

    از ویکی تراث

    عهد و پیمان نه چنین بود، میان من و تو از
    ذوقی اصفهانی



    در قالب غزل

    موضوع: امام حسین(ع)
    عهد و پیمان نه چنین بود، میان من و توبا فلک نیز نه این بود گمان من و تو
    که توام نیم‌ره از یاد فراموش کنییا کند دور ز هم، چرخ، مکان من و تو
    ما به هر واقعه و حادثه همره بودیمشد چو بر لوح، رقم، نام و نشان من و تو
    اوفتد کاش جداییش میان سر و تنآن که انداخت جدایی به میان من و تو
    کر شود گوش فلک، تیره رخ شمس و قمربه فلک گر برسد، آه و فغان من و تو
    غم دل با که توان گفت به جز ذات خدا؟نیست آگاه کس از درد نهان من و تو
    موج زن آب فرات و تو لبِ تشنه شهیدوا اخا وااعطشا وِرد زبان من و تو
    کوفیان حُرمت ما خوب رعایت کردندبودشان چون خبر از حشمت و شان من و تو
    تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیردیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو؟
    جای من بود به ویرانه، تو در قعر تنوردوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو
    سر تو نوک سِنان کرده سَنان در برِ منداده تا دست سنان، چرخ، عنان من و تو
    خواست آتش به نُهم کنگره‌ی چرخ زندگفت این مرثیه «ذوقی» به زبان من و تو