به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست
به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست | در این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست | |
ره نجات حسین است و دوستی حسین | به سوی حق به جز این ره طریق و راهی نیست | |
غلام ترک سیاه تو با حسین به حشر | ز روشنی رخش چهره ی مهر و ماهی نیست | |
هر آن که را تو پذیری خداش بپذیرد | که قرب و بعد سفیدی و نی سیاهی نیست | |
شهان به جاه و جلال غلام تو نرسند | که فوق آن به دوعالم جلال و جاهی نیست | |
ز سوء سابقه پرونده پاک کن ای دل | تو را وسیله به از اشک و سوز و آهی نیست | |
گه حساب که روز قیامتش خوانند | به جز حسین مرا یار و دادخواهی نیست | |
مپوش چهره ز فانی به وقت جان دادن | امید او ز تو آن دم به جز نگاهی نیست |