از تنور خولی امشب میرود تا چرخ نور
از تنور خولی امشب میرود تا چرخ نور | آفتاب چرخ، حسرت میبرد بر این تنور | |
گر، نه ظاهر شد قیامت، ور نه روز محشر است | از چه رو کرد آفتاب از جانب مغرب، ظهور؟ | |
این همان نور است کز وی لمعهای در لحظهای | دید موسای کلیمالله شبی در کوه طور | |
این همان نور خدا باشد که ناگردد خموش | این همان مشکوه حق باشد که نایابد فتور | |
مطبخ امشب، مشرقستان تجلّی گشته است | زین سر بیتن، کزو افلاک باشد پر از شور | |
از لبان خشک و از حلقوم خونی گویدت | قصۀ کهف و رقیم و رمز انجیل و زبور |