افتاد شام‌گه به کنار افق نگون

از ویکی تراث

افتاد شام‌گه به کنار افق نگون از
صباحی بیدگلی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
افتاد شام‌گه به کنار افق نگونخور، چون سر بریده از این طشتِ واژگون
افکنْد چرخ، مغفر زرّین و از شفقدر خون کشید، دامن خفتانِ نیل‌گون
اجزای روزگار ز بس دید انقلابگردید خاک بی‌حرکت، چرخ بی‌سکون
کَند اُمّهات اربعه ز آبای سبعه، دلگفتی خلل فتاد به ترکیب کاف و نون
آماده‌ی قیامت موعود هرکسیکایزد وفا به وعده مگر می‌کند کنون؟
گفتم محرّم است و نمود از شفق هلالچون ناخنی که غم‌زده آلایدش به خون
یا گوشواره‌ای که سپهرش ز گوش عرشهر ساله در عزای شه دین کند برون
یا ساغری است، پیش لب آورده، آفتاببر یاد شاه تشنه‌لبان کرده سرنگون
جان امیر بدر و روان شه حنینسالار سروران سر از تن جدا، حسین