منظر دلهای ماست کرببلای حسین | | مرغ دل ما زند، پر به هوای حسین |
یک نگه کربلا، بِه بُوَد از صد بهشت | | جنّت اهل دل است، صحن و سرای حسین |
دیدن باغ بهشت، مژده به زاهد دهید | | زاهد و حور و قصور، ما و لقای حسین |
تربت پاکش بُوَد، داروی هر دردمند | | دار شفای خداست، کرببلای حسین |
مُلک سلیمان بُوَد، در نظرش بیبها | | آن که گدایی کند، پیش گدای حسین |
هر که رَود کربلا، بوسه به خاکش زند | | بشنود از قدسیان، بانگ و نوای حسین |
چون به عزاخانهاش، پا نهی آهسته نِه | | بال ملائک بُود، فرش عزای حسین |
خنده کنان می رود، روز جزا در بهشت | | هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین |
غم نَخورَد بعد از این، بهر سرای دگر | | آن که «شکوهی»! شود، نوحهسرای حسین |