به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنش

از ویکی تراث

به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنش از
بنايی یزدی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)


به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنشبه جا نماند تنی بهر جامه یا کفنش
گرفت پیرهن کهنه و به تن پوشیدکه آفتاب نتابد به نازنین بدنش
چه کرده بود حسین علی به دشمن دونکه بُرد از تن مجروح، کهنه پیرهنش
فلک ز آتش کین، سوخت بوستان رسولز باد فتنه، خزان کرد صد گل از چمنش
ز تیر و نیزه و خنجر ز چوب و سنگ جفاکفن نموده، شگفتا به جسم ممتحنش
سرش به نیزه، عیالش اسیر کوفه و شامهزار پاره تن و روی خاک شد وطنش
به طشت زر، بنهادند پیش روی یزیدسری که آیۀ قرآن برون شد از دهنش
به تیغ، دست سلیمان برید، بهر نگینبنایی از چه فلک داد، دست اهرمنش