شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =جواد محقق | قالب =غزل | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =حضرت زینب(س) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۹بیت |...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت
  | مطلع=شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = جواد محقق
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =جواد محقق
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب = غزل
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  | موضوع =حضرت زینب(س)
  |موضوع = حضرت زینب(س)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۹بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت''' را شاعر آیینی [[جواد محقق]] درباره حضرت زینب(س) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در نه بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت|حدیث دربه‌دری‌های من شنیدن داشت}}
{{ب|شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت|حدیث دربه‌دری‌های من شنیدن داشت}}
خط ۲۹: خط ۲۶:
{{ب|پیام پرپرِ گل‌های باغ را می‌برد|نسیم صبح که بر خاک و خون وزیدن داشت}}
{{ب|پیام پرپرِ گل‌های باغ را می‌برد|نسیم صبح که بر خاک و خون وزیدن داشت}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زینب(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۳۴

شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت از
جواد محقق



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: حضرت زینب(س)
شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشتحدیث دربه‌دری‌های من شنیدن داشت
بسیط دشت، چنان لاله‌زار حسرت بودکه سبزه نیز سر سرخ بر دمیدن داشت
هدف چه بود در این کارزار خون‌آلودکه شعله شوقِ به هر خیمه سرکشیدن داشت
چه بود در سر گل‌های باغ سبز رسولکه دشت فتنه هنوز آرزوی چیدن داشت
به اوج آبی آن آسمانِ خونین‌رنگکبوترِ دل من شوق پرکشیدن داشت
ستارگان چمن پیش تیغ صف بستندخدا دوباره مگر عزم گل گُزیدن داشت
ننالم از خط تقدیر خویش در زنجیرکه سرنوشت تو در خاک و خون تپیدن داشت
صبور ثانیه‌های غم و بلای تو بوددلم که وعدهٔ بسیار داغ دیدن داشت
پیام پرپرِ گل‌های باغ را می‌بردنسیم صبح که بر خاک و خون وزیدن داشت