یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی « {{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر = غلامرضا سازگار | قالب = غزل | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۱...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
 
{{سرصفحه
{{جعبه اطلاعات شعر
  | مطلع=یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
  | عنوان =یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
  | نام شعر=
  | تصویر =  
  | شاعر = غلامرضا سازگار
  | توضیح تصویر =  
  | مصحح =
  | نام شعر =
| بخشی از دیوان =
  | نام شاعر = غلامرضا سازگار
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب = غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  |وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | موضوع = امام حسین(ع)
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش =  
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۱۰ بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من''' شعری آیینی از شاعر آیینی معاصر، [[غلامرضا سازگار]] درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل که در ده بیت سروده شده است. وزن این شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن و در گونه مرثیه است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب| یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من |یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من }}
{{ب| یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من |یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من }}
{{ب|یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم |یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من }}
{{ب|یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم |یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من }}
خط ۳۲: خط ۳۰:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۳

یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من از
غلامرضا سازگار



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: امام حسین(ع)
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
در احد جد تو دندان پیمبر را شکست باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من
بارها و بارها پیوسته دید آزارها هم سر خونین من، هم پیکر عریان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران با خدا این بوده از روز ازل پیمان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
دست "میثم" را از آن گیرم که پیش از بودنش همچنان دست توسل داشت بر دامان من