عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا
  | مطلع=عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا
  | تصویر =  
  | نام شعر=کوچه گرد
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = رضا یزدانی
  | نام شعر =کوچه گرد
  | مصحح =  
  | نام شاعر =رضا یزدانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  |قالب =غزل
  | موضوع =حضرت مسلم(ع)
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  | مناسبت =نهم ذی الحجه
  |موضوع =حضرت مسلم(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۵بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
{{همچنین ببینید|رضا یزدانی}}
'''عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا''' مطلع شعری از  '''[[رضا یزدانی]]''' درباره [[حضرت مسلم(ع)]] است. این شعر در قالب '''غزل''' و در گونه '''مرثیه''' با وزن '''فاعلاتن مفاعلن فعلن، فاعلاتن مفاعلن فعلن''' و در '''پنج بیت'''سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا، این منِ از همیشه تنهاتر|در غمت ای غم تو عاشق‌سوز چشم من کاش هرچه دریاتر}}
{{ب|عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا، این منِ از همیشه تنهاتر|در غمت ای غم تو عاشق‌سوز چشم من کاش هرچه دریاتر}}
خط ۲۶: خط ۲۳:
{{ب|می‌شود دید هر کجا حتی، بین این کاسه‌آب، عکس تو را|با لب خشک می‌شود حالا، آخر قصه‌ام چه زیباتر}}
{{ب|می‌شود دید هر کجا حتی، بین این کاسه‌آب، عکس تو را|با لب خشک می‌شود حالا، آخر قصه‌ام چه زیباتر}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعرهای درباره حضرت مسلم(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۰

عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا کوچه گرد از
رضا یزدانی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: حضرت مسلم(ع)
عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا، این منِ از همیشه تنهاتردر غمت ای غم تو عاشق‌سوز چشم من کاش هرچه دریاتر
شهر در انتظار رؤیت توست، همه از روی بام چشم‌به‌راهچون قرار است ماه من روزی، باشی از روی نیزه پیداتر
شهر در انتظار رؤیت توست، همه آمادۀ پذیراییهمۀ شهر حاضرند ولی بام‌ها، سنگ‌ها، مهیاتر
چه کند کاروان اگر کوفه؟ چه کند کاروان اگر در شام؟این همه پرسشِ بدون جواب و یکی از یکی معماتر
می‌شود دید هر کجا حتی، بین این کاسه‌آب، عکس تو رابا لب خشک می‌شود حالا، آخر قصه‌ام چه زیباتر