در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =  
  | مطلع=در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
  | تصویر =  
  | نام شعر=دشت لاله
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = وصال شیرازی
  | نام شعر = دشت لاله
  | مصحح =  
  | نام شاعر = وصال شیرازی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = ترکیب بند
  |قالب =ترکیب بند
  | وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  |وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | موضوع = امام حسن(ع)
  |موضوع = امام حسن(ع)
  | مناسبت = هقتم صفر
  | قبلی =
  | زمان سرایش =  
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات = ۱۷بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


{{همچنین ببینید|وصال شیرازی}}
'''در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد''' مصراع اول از بیت هفتم بند چهارم از ترکیب بند شعری از [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به وصال از شاعران سده سیزدهم شمسی است. این شعر مرثیه در وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن در قالب [[ترکیب بند]] با موضوع [[شهادت امام حسن(ع)]] سروده شده است.
== متن شعر ==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|شرط محبت است به‌جز غم نداشتن|آرام جان و خاطر خرم نداشتن}}
{{ب|شرط محبت است به‌جز غم نداشتن|آرام جان و خاطر خرم نداشتن}}
خط ۳۸: خط ۳۵:
{{ب|مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسول|خدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول}}
{{ب|مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسول|خدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
== توضیح واژگان ==
== پانویس ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۳

در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد دشت لاله از
وصال شیرازی



در قالب ترکیب بند

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: امام حسن(ع)


شرط محبت است به‌جز غم نداشتنآرام جان و خاطر خرم نداشتن
از غیر دوست روی نمودن به سوی دوستالا خدای در همه عالم نداشتن
گر سر به یک اشارۀ ابرو طلب کندسر دادن و در ابروی خود خم نداشتن
معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددشعاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن
گر کام تلخ و لخت جگر خواهد از کسیدر کاسه جای شهد به‌جز سم نداشتن
زان‌سان که خورد سودۀ الماس مجتبیدرهم نکرد روی خود، اهلاً و مرحبا
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کردآن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریختخود را تهی ز خون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر ریخت در قدحعمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصۀ درد دلش تمامورنه توان ز غصه هزاران رساله کرد
آه از دل مدینه به هفت آسمان گذشتآن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
از چیست یا رسول که بر خوان ابتلاگردون تو را و آل تو را می‌زند صلا
ای عرش گوشواره مگر گم نموده‌ایزیرا که گه به یثربی و گه به کربلا
طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر استگو کائنات جمله بگریند برملا
ذکر مصیبت شهدا چند می‌کنیآتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا
بس کن دمی ز تعزیه، مدح نبی سرایچون اصل این طریقه بکا باشد و ولا
مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسولخدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول