زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{سرصفحه | ||
| | | مطلع=زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست | ||
| | | نام شعر=کشتهی دوست | ||
| | | شاعر = | ||
| | | مصحح = | ||
| | | بخشی از دیوان = | ||
| قالب =غزل قصیده | | بخشی از مجموعه اشعار = | ||
| وزن = | |قالب =غزل قصیده | ||
| موضوع =امام حسین(ع) | |وزن = | ||
| | |موضوع = امام حسین(ع) | ||
| | | قبلی = | ||
| | | بعدی = | ||
| | | سال خورشیدی = | ||
| | | سال میلادی = | ||
| سال قمری = | |||
| یادداشت = | |||
}} | }} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست|کشته ام کشته ی او را که جهان زنده به اوست}} | {{ب|زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست|کشته ام کشته ی او را که جهان زنده به اوست}} | ||
خط ۴۴: | خط ۴۲: | ||
{{ب|تا بتوانی "فؤاد" در غم او گریه کن|بر تو ازین آب رو، نزد خدا آبروست}} | {{ب|تا بتوانی "فؤاد" در غم او گریه کن|بر تو ازین آب رو، نزد خدا آبروست}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۲
زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست | کشته ام کشته ی او را که جهان زنده به اوست | |
از در دوست در آ، جلوه گه دوست ببین | که رخ دوست نبینی مگر از دیده ی دوست | |
خضر ما تشنه ی دریا شد و ما تشنه ی وی | وین زلال از دل دریاست که ما را به سبوست | |
چشمه ها چشم مرا هر سر مو از غم توست | ای که در باغ تنت، چشمه ی خون هر سر موست | |
پیش ما از همه سو قبله به جز روی تو نیست | وجه اللهی و روی تو عیان از همه سوست | |
تیر باران چو تنت از همه سو گشت حسین | سوی حق روی دلت از همه و از همه سوست | |
گشت از خون تنت کرب و بلا دشت ختن | اینک از تربت او صورت من غالیه بوست | |
سجده بر خاک تو شایسته بُود وقت نماز | ای که از خون جبینت به جبین آب وضوست | |
هر کریمی نشود کشته بر آزادی خلق | جز تو ای زنده که جود و کرمت عادت و خوست | |
بر لب خشک تو جیحون رود از چشم ترم | هر کجا رهگذرم بر لب بحر و لب جوست | |
زخم شمشیر ندیدم که بدوزند به تیر | جز جراحات عروق تو که این گونه رفوست | |
تشنه اطفال تو در بادیه مردند و هنوز | خضر بر چشمه ی خضرای لبت بادیه پوست | |
ناوکم بر دهن آید، که نگویم به کسی | اصغرت را ز کمان، تیر سه پهلو به گلوست | |
تیغ فولاد کجا، روی لطیف تو کجا؟ | دل بر آن روی بگرید اگر از آهن و روست | |
زنده ی جاوید کیست؟ کشته ی شمشیر دوست | کآب حیات قلوب از دم شمشیر اوست | |
گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق | آید از آن کشتگان زمزمه ی دوست دوست | |
آن که هلاکش نمود ساعد سیمین یار | باز به آن ساعدش کشته شدن آرزوست | |
بنده ی یزدان شناس موت و حیاتش یکی است | زانکه به نور خداش، پرورش طبع و خوست | |
آن شجری را که حق بهر ثمر پرورید | بانگ «أنا الحق» زند تا ابد از مغز و پوست | |
عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار؟ | قصه ی ناموس و عشق، صحبت سنگ و سبوست | |
عاشق دیدار دوست، اوست که همچون حسین | زردی رخسار او، سرخ ز خون گلوست | |
دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش | منت شمشیر دوست بر بدنش مو به موست | |
گر به اسیری برند عترت او دشمنان | هر چه ز دشمن بر او، دوست پسندد نکوست | |
تا بتوانی "فؤاد" در غم او گریه کن | بر تو ازین آب رو، نزد خدا آبروست |