ورد زبان من که برادر برادر است: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =ورد زبان من که برادر برادر است | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =صدرالممالک اردبیلی | قالب =غزل | وزن = | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۱۲بیت | منبع = }} '''ورد...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{سرصفحه | ||
| | | مطلع=ورد زبان من که برادر برادر است | ||
| | | نام شعر= | ||
| | | شاعر = صدرالممالک اردبیلی | ||
| | | مصحح = | ||
| | | بخشی از دیوان = | ||
| بخشی از مجموعه اشعار = | |||
| قالب =غزل | | قالب =غزل | ||
| وزن = | | وزن = | ||
| موضوع =امام حسین(ع) | | موضوع =امام حسین(ع) | ||
| | | قبلی = | ||
| | | بعدی = | ||
| | | سال خورشیدی = | ||
| | | سال میلادی = | ||
| | | سال قمری = | ||
| یادداشت = | |||
}} | }} | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|ورد زبان من که برادر برادر است|صد بار اگر اعاده کنم نامکرّر است}} | {{ب|ورد زبان من که برادر برادر است|صد بار اگر اعاده کنم نامکرّر است}} | ||
{{ب|آن جسم توست یا که بلای مجسّم است؟|وین جان من وَ یا غم و درد مصوّر است؟}} | {{ب|آن جسم توست یا که بلای مجسّم است؟|وین جان من وَ یا غم و درد مصوّر است؟}} | ||
خط ۳۲: | خط ۳۱: | ||
{{ب|دشمن امان نمیدهدم در وداع تو|چشمم به سوی قاسم و عبّاس و اکبر است}} | {{ب|دشمن امان نمیدهدم در وداع تو|چشمم به سوی قاسم و عبّاس و اکبر است}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۲
ورد زبان من که برادر برادر است | صد بار اگر اعاده کنم نامکرّر است | |
آن جسم توست یا که بلای مجسّم است؟ | وین جان من وَ یا غم و درد مصوّر است؟ | |
یا آن که باز، ظلم ببینند در جهان | در این دو پرده آمده، زهرا و حیدر است؟ | |
جسم تو بر زمین و سرت بر سر سنان | دیگر ز من مپرس، مرا خاک بر سر است | |
در نیزه این سر تو بُوَد یا که در فلک | یک نی بلند گشته و خورشید انور است؟ | |
وجه اللَّه است، روی تو؛ هر سو که رو نَهم | محراب طاعت است و مرا در برابر است | |
از شش جهت ملائکه، این قبلهی مرا | احرام بسته، جمله به الله اکبر است | |
یا نور نخل طور از این نیزه، طالع است | گوش مخالفان ز اَنَا الله او، کر است | |
آسوده خواهری که به هنگام مردنش | بیند که از برادر خود، سایه بر سر است | |
بیچاره خواهری است که چون تو برادری | بیند به چشم خویش که در زیر خنجر است | |
من میروم به شام و تو ماندی به کربلا | دیگر وصالوعدهی ما، روز محشر است | |
دشمن امان نمیدهدم در وداع تو | چشمم به سوی قاسم و عبّاس و اکبر است |