صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر = قاسم صرافان | قالب = غزل | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع = حضرت احمد بن موسی(ع) | مناسبت =منقبت | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارس...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد
  | مطلع=صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = قاسم صرافان
  | نام شعر =
  | مصحح =
  | نام شاعر = قاسم صرافان
| بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل  
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  |قالب =غزل  
  | موضوع = حضرت احمد بن موسی(ع)  
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  | مناسبت =منقبت
  |موضوع =حضرت احمد بن موسی(ع)  
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۶ بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد''' غزل شعری درباره اثر طبع [[قاسم صرافان]] شاعرآیینی معاصر ایران است.
این شعر در شش بیت در قالب غزل سروده است. موضوع این شعر درباره حضرت احمد بن موسی(ع) در گونه منقبت با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلناست.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد|حضور تو لب شیراز را غزل‌خوان کرد}}
{{ب|صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد|حضور تو لب شیراز را غزل‌خوان کرد}}
خط ۳۰: خط ۲۷:
{{ب|سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی|صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد}}
{{ب|سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی|صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت احمد بن موسی(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۵

صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد از
قاسم صرافان



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: حضرت احمد بن موسی(ع)
صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کردحضور تو لب شیراز را غزل‌خوان کرد
کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توستبیا که چشم تو، این شهر را چراغان کرد
چه اشک‌ها که ضریحت به گونه‌ها جاری،چه دردها که خداوند، با تو درمان کرد
چه لحظه‌ها که نگاه تو، جان حافظ رابه جرعه‌ای غزل، از جام غیب مهمان کرد
چراغ قلب تو، تفسیر صبح صادق بودعجیب نیست که شب را چنین هراسان کرد
چه کرده نور تو با شب؟ که دست خونریزشرواق و صحن تو را هم گلوله‌باران کرد
شهید راه رضایی، شهید صحن توایمتو را، خدای تو، شاهِ چراغ ایران کرد
به قلب تو، غم دوری‌ست از برادر و آهفراق خواهرت، این داغ را دوچندان کرد
سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولیصدای پای تو، شیراز را خراسان کرد