نشسته سایهای از آفتاب بر رویش: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =نشسته سایهای از آفتاب بر رویش | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =او کیست؟ | نام شاعر =فاضل نظری | قالب =غزل | وزن = فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت =مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعدا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
{{ب|نشسته است کنارش کسی که میگرید|کسی که دست گرفته به روی پهلویش}} | {{ب|نشسته است کنارش کسی که میگرید|کسی که دست گرفته به روی پهلویش}} | ||
{{ب|هزار مرتبه پرسیدهام زخود او کیست|که این غریب نهادهست سر به زانویش}} | {{ب|هزار مرتبه پرسیدهام زخود او کیست|که این غریب نهادهست سر به زانویش}} | ||
{ب|کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است|کجای حادثه افتاده است بازویش}} | {{ب|کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است|کجای حادثه افتاده است بازویش}} | ||
{{ب|کسی که با لب خشک و ترکترک شدهاش|نشسته تیر به زیر کمان ابرویش}} | {{ب|کسی که با لب خشک و ترکترک شدهاش|نشسته تیر به زیر کمان ابرویش}} | ||
{{ب|کسیست وارث این دردها که چون کوه است|عجب که کوه، زِ ماتم سپید شد مویش}} | {{ب|کسیست وارث این دردها که چون کوه است|عجب که کوه، زِ ماتم سپید شد مویش}} |
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۹
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | او کیست؟ |
نام شاعر | فاضل نظری |
قالب | غزل |
وزن | فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | مرثیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۰بیت |
منبع | آنها |
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش غزل شعری از فاضل نظری درباره امام حسین(ع) است.
معرفی
{{همچنین ببینید|فاضل نظری} «نشسته سایهای از آفتاب بر رویش» اثر شعری از فاضل نظریاست. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن است. این شعر در ده بیت درباره امام حسین(ع) سروده شده است.
متن شعر
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش | به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش | |
کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم؟ | که باد از دل صحرا میآورد بویش | |
کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم | کسی چنان که به مذبح برید چاقویش | |
نشسته است کنارش کسی که میگرید | کسی که دست گرفته به روی پهلویش | |
هزار مرتبه پرسیدهام زخود او کیست | که این غریب نهادهست سر به زانویش | |
کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است | کجای حادثه افتاده است بازویش | |
کسی که با لب خشک و ترکترک شدهاش | نشسته تیر به زیر کمان ابرویش | |
کسیست وارث این دردها که چون کوه است | عجب که کوه، زِ ماتم سپید شد مویش | |
عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان | که عشق میکشد از هر طرف به هر سویش | |
طلوع میکند اکنون به روی نیزه سری | به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش |
پانویس
آنها
منابع
آنها