ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر = محمدجواد غفورزاده | قالب = غزل | وزن =مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۸ ب...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی
  | مطلع= ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = محمدجواد غفورزاده
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر = محمدجواد غفورزاده
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
  |قالب = غزل
  | موضوع = امام حسین(ع)
  |وزن = مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
  | مناسبت =
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | زمان سرایش =  
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۸ بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی''' شعری آیینی از شاعر آیینی معاصر، [[محمدجواد غفورزاده]] درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل که در هشت بیت سروده شده است. وزن این شعر مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن و در گونه منقبت است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی|ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی}}
{{ب|ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی|ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی}}
خط ۲۸: خط ۲۷:
{{ب|یک گوشهٔ چشم تو مرا از دو جهان بس|ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی}}
{{ب|یک گوشهٔ چشم تو مرا از دو جهان بس|ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۵

ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی از
محمدجواد غفورزاده



در قالب غزل

با وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن

موضوع: امام حسین(ع)


ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستیما محو تو هستیم، تو حیران که هستی
خورشید که سرچشمهٔ زیبایی و نور استاز میکدهٔ چشم تو آموخته مستی
تا جرعه‌ای از عشق تو ریزند به جامشهر لاله کند دعوی پیمانه به دستی
از چار طرف محو تماشای تو هستندهفتاد و دو آیینهٔ توحیدپرستی
وا کرد درِ مسجدالاقصای یقین راتکبیرة الاحرام نمازی که تو بستی
تا وا شدن پنجره هرگز نزدی پلکتا خون شدن حنجره از پا ننشستی
ای کاش که گل‌های عطشناک نبیننددر دیدهٔ خود خار غمی را که شکستی
یک گوشهٔ چشم تو مرا از دو جهان بسای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی