هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سیدمحمد بهشتی | قالب =غزل | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود
  | مطلع=هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = سیدمحمد بهشتی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =سیدمحمد بهشتی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  |قالب =غزل
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  | موضوع = امام حسین(ع)
  | موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۶بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود''' را شاعر آیینی [[سیدمحمد بهشتی]] درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در شش بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود|مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود}}
{{ب|هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود|مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود}}
{{ب|هزار و نهصد و پنجاه سال می‌گرید|بر آن تنی که پذیرای جای تیر نبود}}
{{ب|هزار و نهصد و پنجاه سال می‌گرید|بر آن تنی که پذیرای جای تیر نبود}}
خط ۲۶: خط ۲۵:
{{ب|شهید معرکه غسل و کفن نمی‌خواهد|ولی سزای تنش تکّه‌ای حصیر نبود}}
{{ب|شهید معرکه غسل و کفن نمی‌خواهد|ولی سزای تنش تکّه‌ای حصیر نبود}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶

هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود از
سیدمحمد بهشتی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: امام حسین(ع)
هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبودمگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
هزار و نهصد و پنجاه سال می‌گریدبر آن تنی که پذیرای جای تیر نبود
دو چشم بی‌رمقش سورۀ دخان می‌خواندبه تن چه داشت؟ به جز جوشن کبیر نبود
رسید طالب پیراهنی؛ دریغ نکردرسید سائل انگشتری؛ فقیر نبود
می‌سرود چنان و نمی‌نوشت چنیناگر که شاعر این قصّه ناگزیر نبود
شهید معرکه غسل و کفن نمی‌خواهدولی سزای تنش تکّه‌ای حصیر نبود