لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سعید بیابانکی | قالب =غزل | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت =مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تع...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند
  | مطلع=لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = سعید بیابانکی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =سعید بیابانکی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  |قالب =غزل
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  | مناسبت =مرثیه
  |موضوع =امام حسین(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۷بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند''' مطلع شعری از [[سعید بیابانکی]] در گونه مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل در هفت بیت با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند|درون سینۀ من شعرها چه شعله‌ورند}}
{{ب|لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند|درون سینۀ من شعرها چه شعله‌ورند}}
خط ۲۷: خط ۲۵:
{{ب|تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجی|مفصّلی تو و این بیت‌ها چه مختصرند}}
{{ب|تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجی|مفصّلی تو و این بیت‌ها چه مختصرند}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۰

لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند از
سعید بیابانکی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: امام حسین(ع)
لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترنددرون سینۀ من شعرها چه شعله‌ورند
نیامد آن که سبویی عطش بنوشدمانهزار سال گذشته‌ست و چشم‌ها به درند
چه رفته بر سرِ آن دست‌های آب‌آور؟که خیمه‌های عطش‌سوز، تشنۀ خبرند
کجایی‌اند مگر این سران سرگردان؟که از تمام شهیدان روزگار، سرند
فراز نی، دو لبت را به سوختن وا کنکه شاعران به مضامین ناب، تشنه‌ترند
شبی بیا به تسلّای این عزاخانهکه ناله‌های غریبانه بی‌تو بی‌اثرند
تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجیمفصّلی تو و این بیت‌ها چه مختصرند