در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد''' ترکیب بندی از میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است. == معرفی == {{اصلی|وصال شیرازی}} در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد''' ترکیب بندی از [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است.
{{ جعبه اطلاعات شعر
| عنوان      = در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
| عرض        =
| تصویر      =
| عرض تصویر  =
| زیرنویس    =
| نام شعر    = در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
| نام‌های دیگر = دشت لاله
| شاعر        = میرزامحمدشفیع شیرازی
| قالب        =
| سبک        =
| موضوع      = امام حسن(ع)
| مناسبت      = هفتم صفرشهادت امام حسن(ع)
| زبان        =
| زمان سرایش  =
| مکان        =
| انگیزه سرایش=
| تعداد ابیات = ۱۷بیت
| کاربرد      =
| خواننده    =
| آهنگساز    =
| صوت        =
| ترجمه      =
| منبع        =
|آثار وابسته  =
|مرتبط        =
}}
'''در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد'''بندی از ترکیب بند شعری از [[میرزا محمدشفیع شیرازی]] متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است.


== معرفی ==
== معرفی ==
خط ۱۹: خط ۴۶:
{{ب|آه از دل مدینه به هفت آسمان گذشت|آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت}}
{{ب|آه از دل مدینه به هفت آسمان گذشت|آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت}}
{{ب|از چیست یا رسول که بر خوان ابتلا|گردون تو را و آل تو را می‌زند صلا}}
{{ب|از چیست یا رسول که بر خوان ابتلا|گردون تو را و آل تو را می‌زند صلا}}
{{ب|ای عرش! گوشواره مگر گم نموده‌ای|زیرا که گه به یثربی و گه به کربلا}}
{{ب|ای عرش گوشواره مگر گم نموده‌ای|زیرا که گه به یثربی و گه به کربلا}}
{{ب|طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر است|گو کائنات جمله بگریند برملا}}
{{ب|طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر است|گو کائنات جمله بگریند برملا}}
{{ب|ذکر مصیبت شهدا چند می‌کنی؟|آتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا}}
{{ب|ذکر مصیبت شهدا چند می‌کنی|آتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا}}
{{ب|بس کن دمی ز تعزیه، مدح نبی سرای|چون اصل این طریقه بکا باشد و ولا}}
{{ب|بس کن دمی ز تعزیه، مدح نبی سرای|چون اصل این طریقه بکا باشد و ولا}}
{{ب|مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسول|خدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول}}
{{ب|مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسول|خدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول}}
خط ۲۷: خط ۵۴:




== اشعار دیگر ==
== توضیح واژگان ==
از اشعار آیینی دیگر او ترکیب بند مصائب [[امام حسین(ع)]] است که با [[مصراع]] «این جامه سیاه فلک در عزاى کیست؟» شروع شده است:
{{شعر}}
{{ب|این جامه سیاه فلک در عزاى کیست|وین جیب چاک گشته صبح از براى کیست}}
{{پایان شعر}}


== پانویس ==
== پانویس ==
== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۱

در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
اطلاعات شعر
نام شعردر تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
موضوعامام حسن(ع)
مناسبتهفتم صفرشهادت امام حسن(ع)
تعداد ابیات۱۷بیت


در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کردبندی از ترکیب بند شعری از میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص به وصال و معروف به میرزا کوچک از شاعران سده سیزدهم است.

معرفی

مقالهٔ اصلی: وصال شیرازی

در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد را میرزا محمدشفیع شیرازی متخلص به «وصال» و معروف به «میرزا کوچک» سروده است.این شعر مرثیه در قالب ترکیب بند راجع به ماجرای شهادت امام حسن(ع) است. وزن این شعر «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» او از راه کتابت قرآن امرار معاش می‌کرد. وصال از علاقه‌مندان به مطالعه بود و کثرت مطالعه سبب شد تا در اواخر عمر نابینا شود. ماجرای سرودن این شعر هم توسل به رسول الله(ص) است جهت شفای چشمانش که به امر پیامبر خدا و حضرت زهرا(س) سروده است.از او دیوان شعری به یادگار مانده است. همچنین «صبح وصال» را به سبک گلستان نوشته شده است، مثنوی «بزم وصال» و تکمیل مثنوی «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی از آثار او است.

متن شعر

شرط محبت است به‌جز غم نداشتنآرام جان و خاطر خرم نداشتن
از غیر دوست روی نمودن به سوی دوستالا خدای در همه عالم نداشتن
گر سر به یک اشارۀ ابرو طلب کندسر دادن و در ابروی خود خم نداشتن
معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددشعاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن
گر کام تلخ و لخت جگر خواهد از کسیدر کاسه جای شهد به‌جز سم نداشتن
زان‌سان که خورد سودۀ الماس مجتبیدرهم نکرد روی خود، اهلاً و مرحبا
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کردآن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریختخود را تهی ز خون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر ریخت در قدحعمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصۀ درد دلش تمامورنه توان ز غصه هزاران رساله کرد
آه از دل مدینه به هفت آسمان گذشتآن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
از چیست یا رسول که بر خوان ابتلاگردون تو را و آل تو را می‌زند صلا
ای عرش گوشواره مگر گم نموده‌ایزیرا که گه به یثربی و گه به کربلا
طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر استگو کائنات جمله بگریند برملا
ذکر مصیبت شهدا چند می‌کنیآتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا
بس کن دمی ز تعزیه، مدح نبی سرایچون اصل این طریقه بکا باشد و ولا
مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسولخدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول


توضیح واژگان

پانویس

منابع