آتش عشقم بسوخت خرقه طامات را
آتش عشقم بسوخت خرقه طامات را از اشعار توحیدی مناجاتی شاعر قدیمی وحدت کرمانشاهی است. این شعر در قالب غزل و در وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن و فضای شعری عرفانی، معنوی در ده سروده شده است.
متن شعر
آتش عشقم بسوخت خرقه طامات را | سیل جنون در ربود رخت عبادات را | |
مسئله عشق نیست درخور شرح و بیان | به که به یکسو نهند لفظ و عبارات را | |
دامن خلوت ز دست کی دهد آن کو که یافت | در دل شبهای تار ذوق مناجات را | |
هر نفسم چنگ و نی از تو پیامی دهد | پی نبرد هر کسی رمز اشارات را | |
جای دهید امشبم مسجدیان تا سحر | مستم و گم کردهام راه خرابات را | |
دوش تفرجکنان خوش ز حرم تا به دیر | رفتم و کردم تمام سیر مقامات را | |
غیر خیالات نیست عالم و ما کردهایم | از دم پیر مغان رفع خیالات را | |
خاکنشینان عشق بی مدد جبرئیل | هر نفسی میکنند سیر سماوات را | |
بر سر بازار عشق کس نخرد ای عزیز | از تو به یک جو هزار کشف و کرامات را | |
وحدت از این پس مده دامن رندان ز دست | صرف خرابات کن جمله اوقات را |