عالم آراست چو از پرتو انوار حسین
ای خوشا سوم شعبان که در این روز عزیز|هستی آرایش نو یافت ز انوار حسین}} عقل سرگشته از آن است که چون در عالمرسم| شد دایرهی عشق ز پرگار حسین}} نور حق بود که خاموش نگردد هرگز|هست در هر دو سرا گرمی بازار حسین}} نامش آتش به دل عارف و عامی زد و باز|با خبر کس نشد از حرمت بسیار حسین}} از سر صدق قدم چون به ره دوست نهاد|محو تا حشر نخواهد شدن آثار حسین}} پرتو ذات خدا هست حسین بن علی|منکر حق شود آن کو کند انکار حسین}} تا نمودار شود جلوهی یزدان خوشتر|اهرمن صحنه بیاراست به پیکار حسین}} او حیات ابدی داشت توان گفت آری|کرد با خویش ستم خصم ستمکار حسین}} فاتح هر دو سرا کشتهی عاشورا بود |گشت مغلوب ابد دشمن خونخوار حسین}} زنده از نهضت خونین حسین است اسلام|عقل و عشقند ستایشگر کردار حسین}} چشم گردون که بود خیرهی جانبازیها|کس نبیند به وفاداری انصار حسین}} اشک مهلت ندهد تا به لب آرم سخنی|از جوانمردی جانسوز علمدار حسین}} ای ابا الفضل که فضل از تو فضیلتها یافت|نخل آراسته بودی تو به گلزار حسین}} دو علی را پسر فاطمه در راه خدای|داد و سجّاد بشد قافله سالار حسین}} دشمن رذل، ستم هرچه فزونتر میکرد|غافل از دوست نمیشد دل بیدار حسین}} من که شرمندهی بیحاصلی خویشتنم|کی توانم سخنی گفت سزاوار حسین}} فخرم این است که بدانند که «ناظر زاده»|چاکری هست کمر بسته به دربار حسین}}
عالم آراست چو از پرتو انوار حسین | هرکجا بود دلی گشت هوادار حسین |