شعر ثلاثی
{{شعر}}
{{ب|خواهرش بر سینه و بر سر زنان|}}
{{ب|رفت تا گیرد برادر را عنان|}}
{{ب|زن مگو، مردآفرینِ روزگار|}}
{{ب|زن مگو، بِنتُالجَلال، اُختُالوقار|}}
{{ب|زن مگو، خاکِ درش نقش جبین|}}
{{ب|زن مگو، دست خدا در آستین|}}
{{ب||سیل اشکش بست بر شه، راه را}}
{{ب||دود آهش کرد حیران، شاه را}}
{{ب||در قفای شاه رفتی هر زمان}}
{{ب||بانگ «مهلاً مهلاً»اش، بر آسمان}}
{{ب||کای سوار سرگران! کم کن شتاب}}
{{ب||جان من لختی سبکتر زن رکاب}}
{{پایان شعر}}
خواهرش بر سینه و بر سر زنان | | |
رفت تا گیرد برادر را عنان | | |
زن مگو، مردآفرینِ روزگار | | |
زن مگو، بِنتُالجَلال، اُختُالوقار | | |
زن مگو، خاکِ درش نقش جبین | | |
زن مگو، دست خدا در آستین | | |
| | سیل اشکش بست بر شه، راه را |
| | دود آهش کرد حیران، شاه را |
| | در قفای شاه رفتی هر زمان |
| | بانگ «مهلاً مهلاً»اش، بر آسمان |
| | کای سوار سرگران! کم کن شتاب |
| | جان من لختی سبکتر زن رکاب |