خرم دلی که منبع انهار کوثر است | | کوثر کجا ز دیده پر اشک بهتر است |
نام حسین و کرببلا هر دو دلرباست | | نام علی اکبر از آن دلرباتر است |
رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید | | دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است |
هر یک شهید مرقدشان چهار گوشه داشت | | شش گوشه یک ضریح در آن هفت کشور است |
پرسیدم از کسی سببش را به گریه گفت | | پائین پای قبر حسین قبر اکبر است |
پائین پای قبر علی اکبر جوان | | هفتاد و یک شهید چو خورشید انور است |
برسمت راست مرقد یک پیر جلوه کرد | | در گوشه رواق که نزد یکی در است |
پرسیدم از مخادم آن کاین مزار کیست؟ | | گفتا حبیب نور دوچشم مظاهر است |
در جنب نهر علقمه دیدم یکی شهید | | گفتم چرا جدا ز شهیدان دیگر است؟ |
گفتا خموش دار که عباس نامدار | | منظور او ادب به جناب برادر است |
رفتم به خیمه گاه و شنیدم بگوش دل | | آنجا فغان زینب و کلثوم اطهر است |
رفتم به سوی خیمه بیمار کربلا | | دیدم که با دوصد غم و محنت برابر است |
وارد شدم به حجله داماد کربلا | | دیدم عروس قاسم دستش ز خون تر است |
رفتم ز کربلا به سر تربت علی (ع) | | دیدم که بارگاه علی عرش اکبر است |
وارد شدم به صحن و سرایش بصد امید | | دیدم که چلچراغ علی سرو کوثر است |
برگشتم از رواق شدم وارد حرم | | دیدم که چشم نوح نبی جای حیدر است |
پر نور چشم نوح نبی از علی بود | | این نکته هم ز کاتب از خاک کمتر است |
شاها تویی که (ناصردین) باد چاکرت | | منظور او به اذن جناب مطهر است |
(ناصر) چو بر نجف برسید و بگریه گفت | | هر صبح و شام چشم امیدش بدین در است |