گواه سیرۀ عشق است داغداری ما | | به باغبانی درد است لالهکاری ما |
تنور لاله در این فصل آنچنان داغ است | | که میچکد عرق از روی شرمساری ما |
به راه خیزش ما گرچه نیزه کاشتهاند | | جُوِی نکاسته از شور تکسواری ما |
به رود خستۀ تاریخ داده درس شتاب | | در آبراهِ هدف، موجِ بیقراری ما |
صفی ز لشکر عشقاند باد و باران هم | | غریب نیست شتابند اگر به یاری ما |
شروع زندگی جاودانه با یار است | | در این غریبکشی، مرگِ اختیاری ما |
به زیر سایۀ طوباقدان عاشورا | | نرُسته سرو بلندی به استواری ما |
صلا زدی که: کسی هست یاریام بدهد؟ | | بلی حسین من، آنک خروش آری ما |
اگر چه دیر صلایت شنیدهایم، اما | | بگیر هر چه غرامت ز خون جاری ما |
بگو به دشمن مغلوب ما که در راه است | | هنوز حادثۀ زخمهای کاری ما |
امید منتظران با ظهور خود بزدای | | غبار اشک، ز چشم امیدواری ما |
فرید خط شهادت همیشه حایل باد | | میان خستگی و پای پایداری ما |