روز عاشورا همه اهل حلب مطلع شعری از مولوی در گونه مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب مثنوی در شانزده بیت با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن سروده شده است.
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | مولوی |
قالب | مثنوی |
وزن | فاعلاتن فاعلاتن فاعلن |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | مرثیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۶بیت |
متن شعر
روز عاشورا همه اهل حلب | باب انطاکیه اندر تا به شب | |
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم | ماتم آن خاندان دارد مقیم | |
ناله و نوحه کنند اندر بکا | شیعه عاشورا برای کربلا | |
بشمرند آن ظلمها و امتحان | کز یزید و شمر دید آن خاندان | |
نعرههاشان میرود در ویل و وشت | پر همیگردد همه صحرا و دشت | |
یک غریبی شاعری از ره رسید | روز عاشورا و آن افغان شنید | |
شهر را بگذاشت و آن سو رای کرد | قصد جست و جوی آن هیهای کرد | |
پرس پرسان میشد اندر افتقاد | چیست این غم بر که این ماتم فتاد | |
این رئیس زفت باشد که بمرد | این چنین مجمع نباشد کار خرد | |
نام او و القاب او شرحم دهید | که غریبم من شما اهل ده اید | |
چیست نام و پیشه و اوصاف او | تا بگویم مرثیه ز الطاف او | |
مرثیه سازم که مرد شاعرم | تا ازینجا برگ و لالنگی برم | |
آن یکی گفتش که هی دیوانهای | تو نهای شیعه عدوّ خانهای | |
روز عاشورا نمیدانی که هست | ماتم جانی که از قرنی بهست | |
پیش مؤمن کی بود این غصه خوار | قدر عشق گوش عشق گوشوار | |
پیش مؤمن ماتم آن پاکروح | شهرهتر باشد ز صد طوفان نوح |