بر نیزۀ شقاوت این فتنهزادها | گیسوی توست، سلسلهجنبان بادها | |
بر نیزه میبرند سرت را كه بعد از این | سرسبز و سربلند بماند بهیادها | |
خورشید، با تلاوت لبهای تشنهات | خواندهست بر طلوع سرت، «اِن یكاد»ها | |
هر روز، دشمنان تو، بیآبروترند | تا زندهاند زینب و زینالعبادها | |
تا هست بیوفایی و تا هست نقض عهد | هر كوفه لعنتیست به ابن زیادها |