به يوم الترويه محمل ببستند | خواتين اندر آن محمل نشستند | |
حرم را از حرم كردند بيرون | همه سرگشته اندر دشت و هامون | |
کسانی را که بر عالم پناهند | برون کردند از بیت خداوند | |
همه قربانیان کعبه ی دل | برون خرگه زدند از کعبه ی گل | |
مهار ناقهی بانوی ذيجود | به دستان طرمّاح عدی بود | |
حُدی با زنگ اشتر گشت چون جفت | طرماح عدی با آن شتر گفت | |
همين بانو كه در محمل نشسته | دل از قيد علايق ها گسسته | |
مهين دخت اميرالمؤمنين است | که او فرمانده روی زمين است | |
مبادا آن كه آزارش نمايی | هم آزار دل زارش نمايی |