آنان که آفریده شد از نور پاکشان از
روشن اردستانی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

موضوع: امام حسین(ع)
آنان که آفریده شد از نور پاکشانخورشید، شد به نیزه سر تابناکشان
مانند قرص مه، سرشان رفت بر سناندر آفتاب مانْد، تن چاک‌چاک‌شان
گشتند در عداوتشان، مشرکان شریکدوزخ، کمینه فایده‌ی اشتراکشان
افکنده روزگار، جدایی به‌ تیغ ظلمهر چند در میان سر و چشم پاکشان
چه در فضای قدس و چه در تنگنای دهراز یک‌دگر محال بُوَد انفکاکشان
نشناخت قدرشان، عمر سعدِ کور‌دلبا آن که می‌شناخت، سمک تا سماکشان
آتش به خیمه‌گاه زد و آبشان ندادمی‌خواست تا به باد دهد، بلکه خاکشان
می‌شد زیاده حرمتشان، در بساط قُربمی‌کرد، هر‌ چه سعی پی انهتا‌کشان
از قتل اولیای خدا، اشقیای خلقدر دل نبود گر چه ز کس بیم و باکشان‌
شمشیر انتقام خدا آخر از نیامآمد برون و کرد به خواری، هلاکشان
پیوسته در سلاسلِ آتش، مقیّدنددر ورطه‌ی عذابِ الیمِ مؤبّدند