ای کوفیان چه شد سخن بیعت حسین | وآن نامهها و آرزوی خدمت حسین | |
ای قوم بیحیا چه شد آن شوق و اشتیاق | آن جِدّ و جهد، در طلب حضرت حسین؟ | |
از نامههای شوم شما، مسلم عقیل | با خویش کرد، خوش، الم فرقت حسین | |
با خود هزار گونه مشقّت قرار داد | اوّل، یکی جدا شدن از صحبت حسین | |
او را به دست اهل مشقّت گذاشتید | کو حُرمت پیمبر و کو حُرمت حسین؟ | |
ای وای بر شما و به محرومی شما | افتد چو کار، با نظر رحمت حسین | |
دیوان حشر چون شود و آورَد بتول | پُر خون به پای عرش خدا، کسوت حسین | |
حالی شود که پرده ز قهر خدا فتد | وز بیم، لرزه بر بدن انبیا فتد |