با زخم‌های تازه گل انداخت پیکرش از
علی گلی حسین‌آبادی



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: امام حسین(ع)


با زخم‌های تازه گل انداخت پیکرشتسلیم شد قضا و قدر در برابرش
مردی که عاشقانه‌ترین داغ را نوشتاز بس شکوه داشته لبخند آخرش
می‌خواست نور تازه بپاشد در آسمانمردی که آفتاب، شد آن روز منبرش
می‌گفت «لا یبایع مثله» نه با زبانبا لحن قطره قطرۀ خون، زیر حنجرش
او جانماز سرخ زمین را که باز کردهفت آسمان رسید به الله اکبرش
تنها گواه زلف پریشان او، نسیمحرفی نزد، از اینکه چه شد روی نی سرش
تنها بسنده کرد به یک جمله بعد از آنسر بسته بود روضه که «ای وای خواهرش»