راه و رسم عشقاز امام خمینیدر قالب غزلموضوع: عرفانی
آنكه سر در كوی‏‏ او نگذاشته، آزاده نيستآنكه جان نفكنده در درگاه او، دلداده نيست
نيستی‏‏ را برگزين، ای‏‏ دوست! اندر راه عشقرنگ هستی‏‏، هر كه بر رخ دارد، آدمزاده نيست
راه و رسم عشق، بيرون از حساب ما و توستآنكه هشيار اَست و بيدار اَست مست باده نيست
سر نهادن بر در او، پا به سر بنهادن استهر كه خود را هست داند، پا به سر بنهاده نيست
سالها باید، که راه عشق را پیدا کنیاین ره رندان میخانه است راه ساده نیست
خرقه‏‏ ی‏‏ درويش، همچون تاج شاهنشاهی‏‏ استتاجدار و خرقه‏‏ دار، از رنگ و بو افتاده نيست
تا اسير رنگ و بويی‏‏، بوی‏‏ دلبر نشنوی‏‏هر كه اين اغلال در جانش بود، آماده نيست