سرخی شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود از
مهدی حنیفه



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

موضوع: حضرت زینب(س)
سرخی شمشیر و سرنیزه تماشایی نبودشام غم‌های تو را لبخند فردایی نبود
زخم دیدی، زخم خوردی، زخم سرتاپا، ولیپاسخ این زخم‌ها غیر از شکیبایی نبود
خطبه‌ات شمشیر و شمر و نیزه را در هم شکستهیچ شعری این همه در اوج شیوایی نبود
تو نبودی، صبر سرخ کربلا نایی نداشتتو نبودی، در گلوی نینوا نایی نبود
عشق یعنی با وجود آن‌همه غم‌های تلخکربلا در چشم‌هایت غیر زیبایی نبود
ما مدافع نه، پناه آورده‌ایم اینجا به توسایه‌ای می‌خواستیم و جز حرم جایی نبود