سرخی شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود | شام غمهای تو را لبخند فردایی نبود | |
زخم دیدی، زخم خوردی، زخم سرتاپا، ولی | پاسخ این زخمها غیر از شکیبایی نبود | |
خطبهات شمشیر و شمر و نیزه را در هم شکست | هیچ شعری این همه در اوج شیوایی نبود | |
تو نبودی، صبر سرخ کربلا نایی نداشت | تو نبودی، در گلوی نینوا نایی نبود | |
عشق یعنی با وجود آنهمه غمهای تلخ | کربلا در چشمهایت غیر زیبایی نبود | |
ما مدافع نه، پناه آوردهایم اینجا به تو | سایهای میخواستیم و جز حرم جایی نبود |