کمتر از ناقه صالح نبود اصغر من کمتر از ناقه صالح نبود اصغر من از
صامت بروجردی



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: امام حسین(ع)
کمتر از ناقه صالح نبود اصغر منهستی آگاه ز حال دلم ای داور من
کوفیان تیر دهندم عوض قطره آبقیمت آب بگیرند ز چشم تر من
قاتل از کشتن من این همه تاخیر چراخنجر ویش بکش زود جدا کن سر من
تا نبینم به زمین جسم عزیز قاسمتا نبینم شده مقول علی اکبر من
تا نبینم که زند شمر ستمگر سیلیسر نعمش به رخ دختر غم پرور من
تا نبینم که شود که بسته به زنجیر جفابه اسیری به سوی شام رود خواهر من
تا نبینم که کشد رو سیهی از بسترچون اجل سید سجاد الم پرور من
همه امشب به سوی کوفه روانند ولیکبه جدل اینجاست پی بردن انگشتر من
تنم اینجا نه همین بی‌کفن افتد به زمینمی‌رود رو به سوی مطبخ خولی سر من
برو ای باد صبا از بر من سوی بقیععرض حالی ببر از مهر سوی مادر من
گو که ای مادر افسرده به تعجیل بیابه کناری ببر از لجه خون پیکر من
آب عالم مگر ای غمزده کابین تو نیستشمر پس تر نکند از چه دمی حنجر من
تشنه جان دادم و آبی به گلویم نرسیدوین فراتست رود موج زنان از بر من
(صامتا) شمر لب تشنه سرش ارچه بریدباز می‌گفت بود جد تو پیغمبر من