ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | آذر بیگدلی |
قالب | قصیده |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن |
موضوع | امام رضا(ع) |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۲بیت |
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم از اشعار شاعر ایرانی آذر بیگدلی است. این شعر در قالب قصیده و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن و درباره امام رضا(ع) در دوازده بیت سروده شده است.
متن شعر
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم | سلطان دو عالم، علی موسی کاظم | |
در دیده و دل نور تجلی تو باقی | بر چهرهٔ جان لمعهٔ دیدار تو دائم | |
شد غنچهٔ شاخ شجر وادی ایمن | از نطق تو با موسی عمران متکلّم | |
دست تو همان دست بود کز سر قدرت | شد قرص قمر را به گه معجزه قاسم | |
از شمع سراپردهٔ قدر تو که آنجا | پروانهٔ تو مشتری و مهر ملازم | |
روشن نشود شمع جهانتاب مه و مهر | هر شام و سحر تا نرسد رخصت خادم | |
آن شب که پی روشنی کار دو عالم | شد صاحب معراج در آن کوکبه جازم | |
با نور نبی لمعهٔ انوار رخت بود | تا منزل مقصود به هر مرحله عازم | |
ای نور تو بر سرّ ضمیر همه حاضر | وی ذات تو بر راز نهان همه عالم | |
در کُنْهِ صفات تو که آیینهٔ ذات است | بینش متحیّر شد و دانش متوهّم | |
تا رفت گل روی تو در پرده نشد باز | از باغ جهان غنچهٔ شادی متبسّم | |
تا لذت دیدار تو دریافت فغانی | از چاشنی عیش دو عالم شده صائم |