ای تا به قیامت علم فتح تو قائم

از ویکی تراث

ای تا به قیامت علم فتح تو قائم از
آذر بیگدلی



در قالب قصیده

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: امام رضا(ع)
ای تا به قیامت علم فتح تو قائمسلطان دو عالم، علی موسی کاظم
در دیده و دل نور تجلی تو باقیبر چهرهٔ جان لمعهٔ دیدار تو دائم
شد غنچهٔ شاخ شجر وادی ایمناز نطق تو با موسی عمران متکلّم
دست تو همان دست بود کز سر قدرتشد قرص قمر را به گه معجزه قاسم
از شمع سراپردهٔ قدر تو که آنجاپروانهٔ تو مشتری و مهر ملازم
روشن نشود شمع جهان‌تاب مه و مهرهر شام و سحر تا نرسد رخصت خادم
آن شب که پی روشنی کار دو عالمشد صاحب معراج در آن کوکبه جازم
با نور نبی لمعهٔ انوار رخت بودتا منزل مقصود به هر مرحله عازم
ای نور تو بر سرّ ضمیر همه حاضروی ذات تو بر راز نهان همه عالم
در کُنْهِ صفات تو که آیینهٔ ذات استبینش متحیّر شد و دانش متوهّم
تا رفت گل روی تو در پرده نشد بازاز باغ جهان غنچهٔ شادی متبسّم
تا لذت دیدار تو دریافت فغانیاز چاشنی عیش دو عالم شده صائم