عشق تو کوچهگرد کرد مرا
عشق تو کوچهگرد کرد مرا، این منِ از همیشه تنهاتر | در غمت ای غم تو عاشقسوز چشم من کاش هرچه دریاتر | |
شهر در انتظار رؤیت توست، همه از روی بام چشمبهراه | چون قرار است ماه من روزی، باشی از روی نیزه پیداتر | |
شهر در انتظار رؤیت توست، همه آمادۀ پذیرایی | همۀ شهر حاضرند ولی بامها، سنگها، مهیاتر | |
چه کند کاروان اگر کوفه؟ چه کند کاروان اگر در شام؟ | این همه پرسشِ بدون جواب و یکی از یکی معماتر | |
میشود دید هر کجا حتی، بین این کاسهآب، عکس تو را | با لب خشک میشود حالا، آخر قصهام چه زیباتر |