کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد | | چشم عشّاق تو نازم که دو زمزم دارد |
هر کجا ملک خدا هست حسیّنیه تو است | | هر که را می نگرم شور محرّم دارد |
نه محرّم نه صفر بلکه همه دورۀ سال | | کعبه با یاد غمت جامۀ ماتم دارد |
روضه خوان تو خدا گریه کن تو آدم | | اشک، ارثی است که ذرّیۀ آدم دارد |
نازم آن کشته که تا صبح قیامت زنده است | | سلطنت همچو خدا در دل عالم دارد |
اشک در ماتم تو بسکه عزیز است حسین | | جای در چشم رسولان مکرّم دارد |
جگرم زخمی آن کشته که زخم بدنش | | هر دم از زخم دگر دارو و مرحم دارد |
می کند آتش دریای غضب را خاموش | | هر که در دیدۀ خود یک نم از این یم دارد |
روز محشر نفروشد به دو صد باغ بهشت | | هر که یک میوه ز نخل تر میثم دارد |