یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید | | یا که بردید به تشییع پدر را نبرید |
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید | | روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید |
چونرمق نیست تکانی بدهد پایش را | | پس بگیرید همه زیر بغل هایش را |
نکند ناله که زد طبل برایش بزنید | | جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید |
آی مردم جگر سینه زنان غم دارد | | غم سنگین شب هشت محرم دارد |
غم ان لحظه که ارباب به شهزاده رسید | | ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید |
ای جوانمرد جوانمرگ شدی یا نشدی | | پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی |
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است | | نیستی و همه دشت پیمبر شده است |
زرهت حرز علی داشت دریدند چرا | | گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا |
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت | | تشنه بودی پدر تشنه تو آب نداشت |
قوت چشم تر من کمرم را نشکن | | حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن |
نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد | | جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد |
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن | | رشته رشته شده ای مثل عبای تن من |
آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده | | نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده |
زخم های تنت از موی سرت بیشتر است | | بردن پیکر تو کارهزاران نفر است |
چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود | | پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود |